فکر می کردیم عاشقی هم بچگیست ...
اما حیف این تازه اول یک زندگیست ...
زندگی چیزیست شبیه یک حباب ...
عشق آبادیه زیبایی در سراب ...
فاصله با آرزو های ما چه کرد ...
کاش می شد در عاشقی هم توبه کرد
صفای آرزویم را – که چون خورشید تابان بود – می دیدند
چنین از شاخسار هستی ام آسان نمی چیدند
گل عشقی چنان شاداب را پرپر نمی کردند
به باد نامرادی ها نمی دادند
به صد یاری نمی خواندند
به صد خواری نمی راندند
چنین تنها، به صحراهای بی پایان اندوه نمی بردند
دلم می خواست، یک بار دیگر او را کنار خویش می دیدم
به یاد اولین دیدار، در چشم سیاهش خیره می ماندم
دلم یک بار دیگر همچو دیدار نخستین، پیش پایش دست و پا می زد
شراب اولین لبخند در جام وجودم های و هوی می کرد
غم گرمش نهان گاه دلم را جست و جو می کرد
دلم می خواست دست عشق چون روز نخستین
هستی ام را زیر و رو می کرد ...
خیلی دلم گرفته...
دلم می خواد برم یه جا که تنهای تنها باشم ..
خودم باشم و اون کسی که خواست پا توی این دنیا بزارم ...
بعدش اونقدر براش از زندگیم بگم و براش گریه کنم تا شاید دلش به رحم بیاد ....
تنهایی خیلی سخته ...
ما 2 نوع تنهایی داریم اونی که تنها تنها هستی خیلی بهتر از اونی هست که تو یه جمع باشی و احساس تنهایی کنی
نمی دونم کی از این حال و روز رها می شم ولی دیگه طاقت ندارم نمی دونم خدا جونم اصلا منومی بینی ؟ چرا من این طوری شدم؟ چرا طاقت و تحملم تموم شده؟ چرا بهونه گیری می کنم ؟
امیدوارم به روزای خوش زندگیم بر گردم من فقط زمانی احساس شادی میکنم که در جمع دوستانم هستم ولی مدت این شادی هم خیلی کمه ......
قانون تو تنهایی من است
و تنهایی من قانون عشق
و عشق ارمغان دلدادگیست
و این سرنوشت سادگیست !
* * *
چه قانون عجیبی
چه ارمغان نجیبی
و چه سرنوشت تلخ و غریبی
که هر بار ستاره های زندگی ات را
با دستهای خود
راهی آسمان پر ستاره
? امید کنیو خود در تنهایی و سکوت
با چشمهایی خیس از غرور
پیوند ستاره ها را به نظاره بنشینی
و خموش و بی صدا
به شادی ستاره های از تو گشته جدا
دل خوش کنی
و باز هم تو بمانی و تنهایی و دوری
و باز هم تو بمانی و
یک عمر صبوری
ای که می پرسی نشان عشق چیست ؟
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست !
عشق یعنی کوشش بی ادعا
عشق یعنی مهر بی اما ، اگر
عشق یعنی دل تپیدن بهر دوست
عشق یعنی جان من قربان اوست
عشق یعنی خواندن از چشمان او
حرف های دل ، بدون گفتگو
عشق یعنی عاشق بی زحمتی
عشق یعنی بوسه ی بی شهوتی
عشق ، یار مهربان زندگی
بادبان و نردبان زندگی
عشق یعنی دشت گلگاری شده
در کویر چشمه ای جاری شده
یک شقایق در میان دشت خار
باور امکان با یک گل بهار
در خزانی برگ ریز و زرد و سخت
عشق ، تاب آخرین برگ درخت
عشق یعنی روح را آراستن
بی شمار افتادن و برخاستن
عشق یعنی زشتی زیبا شده
عشق یعنی گنگی زیبا شده
عشق یعنی مهربانی در عمل
خلق کیفیت به کندوی عسل
عشق یعنی گل به جای خار باش
پل بجای این همه دیوار باش
عشق یعنی یک نگاه آشنا
دیدن افتادگان زیر پا
زیر لب با خود ترنم داشتن
بر لب غمگین تبسم داشتن
عشق ، آزادی ، رهایی ، ایمنی
عشق ، زیبایی ، زلالی ، روشنی
عشق یعنی تنگ بی ماهی شده
عشق یعنی آهویی آرام و رام
عشق یعنی صیادی بدون تیر و دام
عشق یعنی برگ روی ساقه ها
عشق یعنی از بدی ها اجتناب
بردن پروانه ها از لای کتاب
در میان این همه غوغا و شر
عشق یعنی کاهش رنج بشر
ای توانا ، ناتوان عشق باش
پهلوانا ، پهلوان عشق باش
ای دلاور ، دل بدست آورده باش
در دل آزرده منزل کرده باش
عشق یعنی تشنه ای خود نیز اگر ،
واگذاری آب را بر تشنه تر
عشق یعنی ساقی کوثر شدن
بی پر و بی پیکر و بی سر شدن
عشق یعنی خدمت بی منتی
عشق یعنی طاعت بی جنتی
گاه بر بی احترامی ، احترام
بخشش و مردی به جای انتقام
عشق را دیدی ،خودت را خاک کن
سینه ات را در حضورش چاک کن
عشق آمد ، خویش را گم کن عزیز
قوت ات را قوت مردم کن عزیز
عشق یعنی مشکلی آسان کنی
دردی از درماندی درمان کنی
عشق یعنی خویشتن را گم کنی
عشق یعنی خویش را گندم کنی
عشق یعنی نان ده و از دین مپرس
در مقام بخشش ، از آئین مپرس
هر کسی او را خدایش جان دهد
آدمی باید که او را نان دهد
در تنور عاشقی سردی مکن
در مقام عشق ، نامردی مکن
لاف مردی میزنی ، مردانه باش
در مسیر عاشقی افسانه باش
دین نداری ، مردمی آزاده باش
هر چه بالامیروی افتاده باش
در دین ، دکانداری مکن
چون به خلوت میروی کاری مکن
عشق یعنی ظاهر باطن نما
باطنی آکنده از نور خدا
عشق یعنی عارف بی خرقه ای
عشق یعنی آنچنان در نیستی
تا که معشوقت نداند کیستی
عشق یعنی ذهن زیبا آفرین
آسمانی کردن روی زمین
عشق یعنی مست شو گر عاقلی
از شراب غیرانگوری ولی
هر که با عشق آشنا شد ، مست شد
وارد یک راه بی بن بست شد
کاش در جامم شراب عشق باد
خانه جانم شراب عشق باد
هر کجا عشق آید و ساکن شود
هر چه ناممکن بود ممکن شود
در جهان هر کار خوب و ماندنی ست
رد پای عشق در او دیدنی است
شهرهاس خوب دیوان جهان
شر عشق است و سرود عاشقان
سالک آری عشق رمزی در دل است
شرح و وصف عشق ، کاری مشکل است
عشق یعنی شور هستی در کلام
عشق یعنی شعر ، مستی ، والسلام